از مقاومت تا انقلاب از انقلاب تا پیروزی در ضرورت اوضاع کنونی5
نگارش زنده یاد پروفیسور عبدالقیوم رهبر
یک سند تاریخی
“از مقاومت تا انقلاب از انقلاب تا پیروزی در ضرورت اوضاع کنونی”
(بخش پنجم و پایانی)
در نتیجه گیری خلاصۀ نهایی باید گفت که : طی این ده سال باید جنبش مقاومت حق طلبانۀ خلق ما در جریان رشد مستقلانه اش نهاد ها، مدل ها، تأسیسات و بدیل های مشخص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و … در تقابل با نهاد ها، مدل ها، تأسیسات و بدیل های استعماری – ارتجاعی را عملاً متحقق می ساخت.
و اما ما در اینجا بجای بر شمردن یک به یک وابستگی های تفرق زا که جنبش مقاومت ما را شقه، شقه نموده است، چپاول گری های وحشتناک، ظلم و حق تلفی های فراوان، حاکمیت انحصار گرایانۀ توأم با بی عرضه گی هائی که طی این مدت در حق مردم بپاخاسته و قهرمان، از جانب نیروهای ارتجاعی که با هزار و یک رشته در وابستگی و سر سپرده گی به قدرتهای بیگانه بسر می برند، همین قدر متذکر میشویم که :
آری ! اینگونه نهاد ها، مدل ها، بدیل ها، و بالاخره حاکمیت سیاسی – نظامی را مردم به خون نشسته و آزادۀ ما با گوشت و پوست لمس کردند. آنهم به صورتیکه اگر از یکسو امپریالیستهای تجاوزگر روسی و دولت مزدور، بر جان و مال شان و بر ثروت های مادی و معنوی شان آتش زدند و زمینهای سوخته بجا گذاشتند؛ از سوی دیگر نیز نحوۀ رهبری، حاکمیت، امانت نگهداری، عدالت خواهی، حراست از ثروتهای ملی و … را که طی این مدت نیروهای ارتجاعی و وابسته با استفاده از امکانات باد آوردۀ جنبش مقاومت به پیش برده اند، با چشم سر مشاهده نمایند. و اکنون رزمندگان و مردم قهرمان ما، چه در داخل و چه در محیط مهاجرت از این ناحیه و از این تجربه داغهای خون چکانی را بر پیکر خود حمل می کنند که فریاد درد آن هر طرف بلند است.
چه ملت ما خود این جریانات اسفناک را بهتر از ما لمس و درک کردند، این همان جانب قضیه است که مردم رزمنده و آزادۀ ما در لحظۀ کنونی نمیتوانند با وجود دیدن شکست نسبی دشمن، خشم و افسردگی خود را پنهان کنند. بر اساس واقعیت این فشار دوجانبه است که مردم ما از افتادن سرنوشت شان بدست این دو نیرو(استعماری – ارتجاعی ) سخت در نگرانی بسر می برند و در جریان پالیدن رهبران واقعی و گم گشته گان خود از فرط تنگ دستی و عسرت به راه سومی پندارگرایانه روی خوش نشان می دهند. و براساس این اوضاع و پیدایی این گرایش است که شرق و غرب روی استفادۀ سوء از این حالت در پی ایجاد بدیل های وابسته و غیرمردمی “سومی” هستند .
و اما در این میان باید نگاهی به رهبران صدیق زحمتکشان افغانستان و پاسداران اصیل آرمان آزادی واقعی کشور و رهایی ستمدیدگان انداخت.
نیرو های اصیل انقلابی و ملی در رهسپری راه صعب العبور و خونین مبارزاتی همواره از میان این دو کوه گران ستیزنده به پیش شتافته و بعنوان ستاد پیشتاز، پیش مرگ، روشنگر و خدمتگذار ستمکشان افغانستان فریادش را بلند نگهداشته و کوشش نموده تا با گذار از میان موجهای آتش و خون خود را به لشکر رزمندۀ رنجبران – که بار اساسی جنبش مقاومت را بر شانه های خود حمل می کنند – در آمیزد. ولی استعمار و ارتجاع با هراس مرگ آور از این در آمیزی همه امکانات شانرا در خدمت گرفته اند تا با استفاده از این خلاء مؤقت به امیال ضد ملی و ارتجاعی خود برسند و نگذارند جنبش مقاومت عظیم مردم ما به یک انقلاب واقعی رهایی بخش ملی و ضد ارتجاعی تکامل نماید.
روسها و دولت مزدور با تشخیص این مجموعه از نقاط ضعف که بوسیلۀ نیروهای ارتجاعی و وابسته بر جنبش مقاومت ما تحمیل شده و مردم ما را در وضعی قرار داده که آمادۀ فریب خوردن شوند، می کوشند با طرح سیاست های جدید و با استفاده از فضای سایه روشن تبانی اخیر(که عواملش خلاصتاً اشاره شد) و با در نظرداشت وضع منطقه که به گفتۀ معروف (هرکس برای مقصد خود دلبری کند) جنبش مقاومت ما را در گرداب این سیاست ها و تبانی ها استحاله نماید.
دولت مزدور که حال از نفس افتاده و “کش” انحصار طلبی قدیم خود را ندارد، از ارتجاع و وابستگان امپریالیسم رقیب امداد می طلبد تا سهم پیشین خود را در استثمار خلقها و استعمارشان و سرکوب نهضت اصیل انقلابی و ملی قبول نمایند، و اکنون روی چند و چونی این مسئله و تقسیم باهم دیگر چانه می زنند. در این صورت است که “کنفرانس ژنو” که زیر نظارت و رهبری دو ابرقدرت در جریان است، محل خوبی برای این معامله گری تشخیص شده است.
روسها برای خروج نیروهای نظامی خود و انجام معاملات و تبادل امتیازات حاصل از تفاهم و تبانی با امپریالیسم رقیب، برعلاوۀ میانجی قبل از همه ضرورت شدید به “بینی خمیری” دارند. برای رسیدن به این آرزو با تمنای فراوان از همتای غربی خود کوشش مینماید تا در”کنفرانس ژنو” با بینی بریده در مقابل نمایندگان فرمایشی قسمتی از جنبش مقاومت نیز قرار نگیرد. همتای غربی اش نیز به پاس همخونی، هم سرشتی و تبانی اخیر این اجازه را به وابستگان خویش نداد. بدین ترتیب مقاولات و قرار دادهای “ژنو” نه تنها بدون در نظر داشت ارادۀ خلل ناپذیر رزمندگان آزادۀ مردم قهرمان بخون نشستۀ ما و نمایندگان واقعی شان به امضأ رسید، که حتی رهبران فرمایشی مقاومت نیز با رسوائی تمام در حاشیه ماندند. بنابرین وضعیت دولت مزدور تا اکنون مسایل مطروحه در “کنفرانس ژنو” را با بی شرمی تکراراً بخاطر “حل مسئله اوضاع اطراف افغانستان” می خواند.
با این حال به شکل تأسف انگیزی با استفاده از این جریانات می خواهد ” آفتاب را با دو انگشت پنهان” نماید و بدین طریق از آتش فشانی انکار نماید که شعله های آن تا دور دست ترین نقاط جهان دشمن تجاوز گر را تعقیب می نماید.
البته بنابر عوامل متذکره با به اجرا در آمدن کامل مواد قرارداد های “کنفرانس ژنو” و پیاده شدن پلان های پشت پرده، تغییرات مهمی در اوضاع سیاسی افغانستان قابل پیش بینی است. همچنان الزامات جدیدی در دو کشور همسایه به ویژه پاکستان به عنوان پشت جبهۀ مقاومت به وجود می آید که بنابرآن رزمندگان آزادۀ افغانستان بازهم در شرایط بدتری قرار خواهند گرفت .
با این حال برای جلوگیری از رشد تکامل و تعالی جنبش مقاومت دلیرانۀ خلق ما تا یک انقلاب آزادیبخش ملی، ضد ارتجاعی و پیروزی آن و کوشش برای به انحراف کشیدن آن ” اتودینامیزم” که ما سال های قبل روی آن صحبت نموده بودیم، اکنون تمام مؤثرات حاصل از تبانی و تفاهم مؤقت امپریالیستی و مؤثرات منطقه ای و بین المللی و توازنات داخلی دست بدست هم داده با مانور و خدعه و با استفاده از نقاط ضعف برشمرده شده (در حال پیشروی اند) میخواهند واقعیت فاسد جدیدی را جانشین واقعیت فاسد پارینه سازند.
سوم : راهی را که اکنون باید پیمود : سیمای کلی اوضاع کنونی را بر اساس توضیح جریانات فوق در حد ممکن ترسیم نمودیم . در میان این سیمای کلی دو جریان اساسی با دو سرشت و ماهیت متضاد و مخالف در وجود سه نیروی درگیر به مشاهده میرسد که بویژه در این لحظۀ حساس در حال مبارزۀ سرنوشت ساز بسر می برند.
جریان اولی جریانیست با ماهیت وابستگی، ارتجاعی که در خود انقیاد، برده گی، استثمار، خفقان، انحصار طلبی و استبداد را حمل و نمایندگی می کند. این جریان شامل دو نیروست که ضمن همسرشتی در تقابل و تضاد مؤقتی نیز بوده است. یکی نیروی وابسته به استعمار گر روس، دیگری نیروی ارتجاعی وابسته به رقبای روس.
جریان و روند اساسی دوم، جریان و روندیست آزادیخواهانه، انقلابی و ملی که آزادی، دموکراسی، عدالت و ترقی اجتماعی را نمایندگی می کند.
نتایج مبارزه و نبرد این دو جریان اساسی در وجود سه نیروی متذکره تعیین کننده و مشخص کننده ای سر نوشت جنبش مقاومت جامعه و انقلاب می باشد.
تبانی های اخیر بین ابر قدرت ها معامله گری های جدید از جمله مسایل مطروحه در ” کنفرانس ژنو” روی جریان و روند اولی کار می کند و مصروف معاملۀ نزدیک ساختن و آشتی دو نیروی شامل در این جریان است که در صورت عدم موفقیت نزدیکی لازم میان این دو نیرو ( ارتجاع و استعمار) در پی سازماندهی نیروی سومی خواهد شد که نقش میانجی در بین دو نیرو را داشته باشد و در جهت تعادل قوأ میان شان بکوشد.
همچنان باید در نظر داشت که نیروهای انحصار گر و ارتجاعی وابسته از یکسو، و نیروهای دولت مزدور از سوی دیگر میکوشند تا جنبش مقاومت ملی ضد استعماری خلق ما را تبدیل به جنگی برای تحکیم و استقرار قدرت انحصار گرایانۀ خود سازند و توده های ملیونی مردم نا آگاه ما را به عنوان گوشت دم توپ مورد استفادۀ آمال و آرزوهای استعماری و ارتجاعی خود قرار دهند. در اینصورت وظیفۀ مردم آزاده و ستمدیده و نیروهای ملی – انقلابی و آزادیخواهست تا این جنگ را به جنگ واقعی ضد استعماری و ضد ارتجاعی تبدیل نمایند.
از جائیکه منافع طبقات محروم و ستمکش افغانستان – که قهرمانان واقعی جنگ کبیر میهنی اند – و همه نیروهای انقلابی – ملی، آزادیخواه و غیروابسته در قطب مخالف جریان اولی قرار دارد و این جریان دومی بنابر ماهیت خود در حال تکامل است و بنابر قانونمندی های عینی تکاملی جامعه، هیچ نیروئی را یارای جلوگیری از این تکامل نیست؛ حرکت این جریان هم سمت با حرکت تکامل تاریخ است.
در نتیجۀ این حرکت خلق قهرمان ما باید این جنبش مقاومت قهرمانانه را با رهایی از قید و بند های ارتجاعی- استعماری، به انقلاب باعظمت ارتقأ و تکامل دهد که در نتیجۀ آن تمام زنجیر های انقیاد، وابستگی، ظلم و بی عدالتی و عقب ماندگی در تمام اشکال آن از اساس و پایه فروریزد. فقط از این طریق توطئه ها، خدعه ها و معامله گری های استعماری و ارتجاعی خنثی و نقش بر آب می شود و مردم قهرمان ما در تمام ساحات درونی و بیرونی خود حاکم سرنوشت خود می شوند.
برای تحقق این هدف مقدس بایست همه عناصر جریان دومی یعنی : همه نیروهای ملی – انقلابی ، وطندوست و آزاده، غیروابسته و مترقی در محمور شعار ملی و انقلابی بسیج گر بدور از انحصار طلبی ها، تعصب گرائی ها و خورده کاری های خود اندیشانه یک اتحاد وسیع ملی و انقلابی را اساس گذاری نمایند تا در چنین برهۀ تاریخی مهم که خیانت ملی و ضد انقلابی از سوی امپریالیستها و و ابستگان شان در حال تکوین است با احساس رسالت و مسؤولیت تاریخی ملی خویش دین شان را ادا نمایند.
قبل از همه نیروهای متشکل انقلابی – ملی و غیروابسته وظیفه دارند تا بیدریغانه در جهت تحکیم ارتباط و ایجاد پایه های اساسی این اتحاد بکوشند. تا بر اساس تحقق این اتحاد بتوان دامنۀ آنرا گسترش بخشید در تمام محل ها و ساحات بویژه با تشکل های مستقل محلی، قومی اقلیتی و … این اتحاد را پیوند زد.
عناصر روشنفکر آزاده و میهندوست ما می توانند در اشکال مختلف تشکل های اتحادیوی را سازمان بخشیده و گسترش دهند. و این تشکل ها را با اتحاد وسیع ملی و انقلابی در ارتباط آورده و پیوند بزنند.
وظیفۀ همه نیروهای ملی و انقلابی و غیروابسته است تا در تمام این زمینه ها بویژه با رزمندگان سنگر نشین و آزاده و مردم قهرمان ما به کار روشنگرانه بپردازند.
مردم آزاده ، قهرمان و ستمکش ما بعنوان لشکر اساسی نبرد پر عظمت ضد تجاوزی ، در جریان ده سال مقاومت افتخار آفرین باید بخوبی دریافته باشند که هیچ قدرت، نظام و دولتی را یارای ایستادگی در برابر خیزش طوفانی آنها نیست. این سپاه مردمی برای پیروزی واقعی باید رهبران واقعی خود را دریابند و با درآمیزی با تشکل های سیاسی پیش آهنگ خود – که در میدان رزم، صداقت، پایداری، عدم وابستگی و عشق شان به توده های محروم و مظلوم را به اثبات رسانده اند، این انقلاب پیروزمند را متحقق سازند. تا این انقلاب درفش آزادگی را بر فراز قلل پر افتخار افغانستان واقعاً مستقل، آزاد، مترقی و شگوفان به اهتزاز در آورد. به امید این پیروزی.
” به هم یگانه شوید ای عقابهای غیور که کرگسان پی تاراج تان یگانه شدند .”
( پایان )
از شمارۀ هفدهم، دوره سوم ” ندای آزادی” ارگان نشراتی سازمان آزادیبخش مردم افغانستان(ساما) جوزای سال ۱۳۶۷ش مطابق می ۱۹۸۸ میلادی.
padarjan2025-01-27T08:05:09+00:00