عزت آهنگر

              عقاب آرزو

چه نوری دارد آزادی که در دل شور بر پاکرد
ز احساس بشر یکسر فدا کاری تمنا کرد

می آزادگی نوشیده راه عشق را پیمود
مسیر پر خم و پیچ رهایی را تقلا کرد

ستم را واژگون سازد به “عزم لاله ی خونین”
عقاب آرزو را جست وجو در بام دنیا کرد

هدف والا، دل بینا، حضور ایده ی آگاه
به هرگامش گل سرخ حقیقت را تقاضا کرد

چه رویاییست سنگر دار خلق بیدفاع بودن
رهایی را به آغوش دل این خاک معنا کرد

برای سرزمین عشق خواب عاشقی کافیست؟
نخیر! باچلچراغ عدل، رو‌شن شام رویا کرد!!