استاد عبدالهادی رهنما

          ممنون احسان

آمدی پاییز دل را نو بهاران ساختی

فارغ از سرمای هجر و از زمستان ساختی

آمدی مستانه تر از باده در بزم نشاط

راحتش از لذت خام خمستان ساختی

واژه گان را رخت نو پوشاندی همچون نوبهار

لحظه ها را از خوشی پر عید قربان ساختی

گرمی آغوش تو رنگین کمان دلبری

نرخ شادی را به شهر دل تو ارزان ساختی

با خرام جلوه ات آذین نمودی سینه را

کوچه ساران دلش خوش بو چو ریحان ساختی

رفته بودی عهد بشکسته، ز نو باز آمدی

عشق را سر گشته و انگشت به دندان ساختی

نغمۀ آه سحر خیزش ترا از خود ربود

رهنما را آمدی ممنون احسان ساختی