استاد احمد شاه ستیز

          چراغ سبز

به “دل امید”، به “خُم می” ، به “لب ترانه” بود

چراغ سبز امیدی به هر کرانه بود

شبان پُر است “ز غوغای تازیانه ی باد”

ولیک، صبح امیدی پر از شراره بود

“درخت پیر” دگر باره نوجوان گردد

که باغ در تپش “رویش و جوانه “ بود

اگرچه باغ بود در هجوم زاغ و زغن

ولیک مرغ چمن در فغان و ناله بود

“عقاب “بار دگر از فراز هندوکش

ز اوج بال زنان سوی ما روانه بود

تو ای “ستیز “ مپندار هیچ راهی نیست

به دشت و دامن میهن هزار لاله بود