کنفرانس لندن

مؤلف: جولیتو کیزا

مترجم: ا. م. شیری

۲٣ فوریۀ سال ۱۹۴۸ کنفرانس جداگانۀ کشورهای غربی، برغم اعتراض شدید اتحاد شوروی، که خط جدید آن‌ها را مشخص نمود و امتناع از اصل مدیریت مشترک آلمان را رسما و عملا تصویب ‌کرد، شروع شد. لندن تصمیمات پوتسدام را ملغا اعلام کرد. یک ماه بعد، ۲٠ مارس سال ۱۹۴۸ به علت خودداری کشورهای غربی از ارائۀ تصمیمات اتخاذی در لندن برای بررسی رسمی در کمیتۀ نظارت چهارجانبه مارشال ساکالوفسکی، نمایندۀ اتحاد شوروی با ترک جلسۀ کمیته، اظهار داشت، که این، در واقع بمعنی پایان همکاری می‌باشد. سوم آوریل ترومن طرح مارشال را امضاء کرد. هفتم ماه ژوئن همان سال آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها سازمان کنترل بین‌المللی بر روهر را بنا نهادند و به تشکیل دولت‌های ایالتی در مناطق اشغالی غربی دست زدند و آن‌ها را به تصویب قانون اساسی ناظر بر تأسیس کشور آلمان غربی موظف کردند.

متحدین غربی در مدت پنج ماه تابلو ساخته‌شده بر اساس توافق قبلی را بسرعت تغییر دادند. این، یک حملۀ راهبردی در بسیار از جبهه‌ها بود، که تمامی راه‌های مذاکره را مسدود کرد. اتحاد شوروی ناگهان از ابزار دیپلوماتیک برای رویارویی با آن و همچنین، از امکانات اقتصادی و مالی برای پاسخدهی به آن محروم گردید. طرح مارشال حیله‌گرانه‌ترین نکته‌ای بود، که استالین هیچ طرحی برای دفاع در مقابل آن نداشت. از واشنگتن (بسیار متکبرانه) حتی پیشنهاد کردند تا اتحاد شوروی (و کشورهای شرقی- اقمار آن) را به جرگۀ کشورهای ذینفع از «کمک‌های» آمریکا اضافه کنند. اما اگر شرایطی برای آن وجود داشت که آمریکا پیشنهاد کمک خود را به آن‌ها گشترش دهد و پذیرفته می‌شد، ایالات متحده می‌توانست اقتصاد اتحاد شوروی را به زیر نظارت مستقیم مؤسسات مالی بین‌المللی، از جمله مؤسسۀ مالی ایجادشده در کنفرانس برتون‌وودز درآورد. به همین سبب، این پیشنهاد، حتی بدون بررسی رد شد. در غیر این صورت، کرملین در وضعیت آن کسی قرار می‍گرفت، که در مقابل ضربات پی در پی وارده، هیچ وسیلۀ دفاعی ندارد.

۱۷ ژوئن سه دولت غرب به اصلاحات ارزی (پولی) دست زدند و لزوم آن را با «مشارکت مؤثر آلمان غربی در طرح مارشال» توضیح دادند. مارک رایش که تا آن موقع در چهار منطقه تصرفی ارزش داشت، در سه منطقۀ غربی ارز قانونی- مارک آلمان- جایگزین آن گردید. این، عملا آخرین ابزار کنترل چهارجانبه بر اوضاع بود. اعلام کردند، که ارز جدید در سال‌های ۱۹۴۷- ۱۹۴۸ در ایالات متحده چاپ شده است. و معلوم شد، که واشنگتن و لندن برای رسیدن به این نقطه، در مورد هر یک از مراحل این عملیات بخوبی فکر کرده‌اند. توطئه و فریب با هم پیش می‌رفت. بدین منوال، اتحاد شوروی را به انجام هر چه عجولانه‌تر اصلاحات پولی در منطقۀ شرقی- در منطقۀ تحت تصرف خود- و راه‌اندازی یکسری ارگان‌های اداری و اقتصادی وادار نمودند. با این حال، مسئله برای استالین بسیار جدی‌تر از سر و سامان دادن به تعویض ارز بود. مسئلۀ تغییر سریع همۀ سیاست‌ها در منطقۀ تحت کنترل خود مطرح بود. مسکو تا این لحظه آلمان شرقی را دشمن شکست‌خورده تلقی می‌کرد. مسکو در منطقۀ تحت تسلط خود بطور نظام‌مند به سلب مالکیت از صنایع، معادن، زیرساخت‌ها، کالاهای صنعتی مشغول شد. پرداخت بدهی نظامی آلمان به روسیه بمعنای محو باقیماندۀ همۀ آنچه که در آلمان شرقی می‌توانست بهره‍ور باشد، اتفاق افتاد. در غرب طرح مورگنتائو و دستورالعمل JCS ۱٠۶۷ اجرا می‌شد. در شرق نیر همینطور بود، منتها بدون نام.

حالا، در ماه ژوئن سال ۱۹۴۸، لازم بود مسکو مسئلۀ چگونگی انجام تحول در تمامی سیاست‌های اشغالی خود را حل کند. تا این لحظه رویکرد خصمانه با آلمآن‌ها داشت، اکنون می‌بایست از میان آن‌ها کسانی را انتخاب کند، که همچون دوست مثمر ثمر خواهند بود. حالا لازم بود نخبگان آلمان شرقی را از میان ضد نازی‌ها، مارکیسیست- لنینیست‌های معتقد تشکیل دهد که بتوانند وظیفۀ ساخت سوسیالیسم در آلمان را انجام دهند. در عین حال، همانطور که غرب نازی‌ها را بمنظور بهره‌گیری از دانش علمی آن‌ها، از پشتکار و خشونت آن‌ها نجات داد، اتحاد شوروی نیز لازم بود به آن کسانی تکیه کند، که در مقابل نازی‌ها مقاومت کردند یا بواسطه آن‌ها آلوده نشدند. لازم بود جمع‌آوری ثروت‌های مادی و انسانی را متوقف کند. حتی می‌بایست جریان را در اسرع وقت به عقب برگرداند و سیل انواع کمک‌ها را جایگزین پرداخت بدهی نظامی بکند. وظیفه‌ای که انجام آن بخاطر کمبود بودجه «در خانه» بسیار سخت و دشوار بود. باضافه این، لازم بود خروج کادرها، پروفسورها، مقامات، پزشکان مدیران را که آغاز شده بود، متوقف کند.

۲۴ ژوئن سال ۱۹۴۸ اتحاد شوروی تصمیم گرفت با بستن همۀ راه‌های ورودی و خروجی زمینی و آبی، قطع تجهیزات آبرسانی و برق، برلین غربی را محاصره کند. ۴۸٠ کیلومتر مربع از اراضی برلین (تحت کنترل غرب) که از همه طرف در محاصره بود، در داخل بخش تحت کنترل اتحاد شوروی باقی ماند. عبور از خط فاصل بین دو قسمت شهر بطول ۴۴۸٠٠ متر  (۴۴ کیلومتر و ۸٠٠ متر) تا آن وقت از طریق ۸۱ پست بازرسی و ۱٣ راه ‌آهن و نقطه مرزی خیابانی ممکن بود. ترومن پیشنهاد ژنرال لوسیوس دی کلین فرمانده یگآن‌های آمریکایی اشغالگر  مبنی بر تشکیل ستون زرهی برای شکستن محاصرۀ اتحاد شوروی را رد کرد. او بدرستی هم بیم داشت، که این اقدام، به درگیری مستقیم نظامی در مقیاس وسیع منجر خواهد گشت. او ژنرال آلبرت ودمیر، فرمانده نیروی هوایی آمریکا در اروپا را موظف کرد برای تأمین نیازمندی‌های شهر، پل هوایی سازمان دهد. پل هوایی یک روز بعد از محاصره ایجاد شد و تا ٣٠ سپتامبر سال ۱۹۴۹ بی‌وقفه به کار خود ادامه داد. همۀ ناوگان هوایی آمریکا و انگلستان در کوتاه‌ترین مدت بسیج گردیدند. هواپیماها را نه تنها ایالات متحده آمریکا، حتی انگلستان و فرانسه نیز تأمین و هدایت می‌کرد، تعدادی از آن‌ها را تیم‌های پرواز از استرالیا، آفریقای جنوبی، زلاند نو  نیز هدایت می‌کردند. سپس حساب کردند، که در مجموع تعداد پرواز ۲۷۸۲۲۸ و در هیجانی‌ترین لحظه ۱٣۹۸ پرواز در ۲۴ ساعت انجام شده است. در واقعیت امر، استالین پس از ۱۱ ماه تصمیم گرفت به رویارویی خاتمه دهد، اما پل کماکان فعال بود. برای اینکه بیم داشتند مسکو هر لحظه می‌تواند از نو محاصره کند. باب هر گونه گفتگو بسته شد و دیگر باز نشد.

بهای این رویارویی برای کشورهای غربی بسیار سنگین، اما نتیجۀ تبلیغات بسیار عالی بود. در برابر اذهان عمومی اروپا، تشبثات هیجانی«قهرمانانه»، اتحاد شوروی، که با تحریکات مواجه شده بود، در صندلی متهم قرار گرفت. محاصرۀ برلین یکی از نمونه‌های آزمایشی برای ترسیم تصویر منفی از اتحاد شوروی، بعنوان «دشمن بی‌رحم» غرب و خلق‌های آن، بمثابه دشمن آشتی‌ناپذیر تمامی توافقات تعریف شد. و، گام بعدی آن زمان، یعنی طرح ایجاد کشور آلمان غربی را تسهیل نمود و پیوستن آن به پیمان آتلانتیک شمالی را سرعت بخشید.

اول سپتامبر سال ۱۹۴۸ نخستین جلسۀ مجمع قانون اساسی آلمان برگزار گردید. قانون اساسی در ۸ ماه مه سال بعد تصویب شد. در ضمن، ۴ آوریل سال ۱۹۴۹ ناتو (سازمان آتلانتیک شمالی) را بنیان نهادند و تصمیم تشکیل آن در ۲۴ اوت همان سال لازم الاجرا گردید. کنراد آدنائور در ۲٠ سپتامبر سال ۱۹۴۹ ریاست نخستین دولت جمهوری فدرال آلمان را به عهده گرفت.

اتحاد شوروی تهاجم سیاسی بخوبی طراحی‌شده را که هیچ امکان مقابله با آن نداشت، در سکوت نظاره می‌کرد. در میان آتشبازی‌های دیدنی متحدان سابق فقط یک صدای قوی- غرش یک انفجار کاملا غیرمنتظره و حیرت‌انگیز شنیده ‌شد: ۲۹ اوت سال ۱۹۴۹ نخستین بمب اتم اتحاد شوروی در میدان آزمایشات سمیپالاتینسک منفجر گردید.

بقیه دارد