استاد احمد شاه ستیز

  درانتظاربهاران

درخت باش که هرگز،

از بی برگی ننالید

و از تنهایی نهراسید.

اگر چه باد و باران دید،

سردی زمستان دید

خزانِ برگریزان دید

و گرمی های سوزان دید،

در هر حالی اما،

در انتظار بهاران نشست.

امید را،

گویی،

در زمین کاشت،

و

با ریشه هایش

در آمیخت !!!