Skip to content
بـــــهــــار
سکینه روشنگر

بـــــهــــار
بار دیگر نوبهاری تازه از ره می رسد
با نوید سبزه ها و لاله ها
با تبسم، با شکوفه
ناشکفته غنچه ها
تا بیاراید چمن زاران میهن
تا فشاند عطر هستی
تا دمد یک روح تازه بر تن خشکیدۀ باغ
تا بسازد زندگی.
دوست دارم این بهار شورزا را
می ستایم خیزش و پویندگی، پرواز ها را
با طلوع صبح روشن خیز و هستی آفرینش
با نسیم دلکش سِحر آفرینش
دوست دارم این بهار آرزو را
مستی موج خروشان
تندی باد بهاران
تا براندازد تبار لشکر شوم زمستان
تا شود آزاد سرو و باغ و بستان
تا سراید بلبل خوشخوان آهنگ بهار و بود و هستی
در میان شور و مستی
“فارغ از اندوه و محنت های هستی”
می ستایم این بهار شورزا را
دوست دارم این بهار شورزا را
admin2021-03-24T19:24:58+00:00
Page load link